وقتی همیشه من هستم و تو و یک لبخند..
وقتی نگاهت همه ی حرف های من است..
وقتی لبهایت به دوستت دارم ها سکوت را می شکند..
چه وصفی می تواند باشد؟
غیر ازین که من هستم..تو هستی...و بین ماست دنیایی از ارامش..
اگر خورشید در دستان من بود انرا به اسمان دیگری می فرستادم تا هرکس اغوشی ندارد از سرما بمیرد...چرا که سزای تنهایی نیست جز مرگ..!
|